سهند صدای فریاد یاشاسین آذربایجان فرزندانش را می طلبد

یک بار گفتیم که بهار تیراختور کبیر و فصلی نو نزدیک است و چندین بار باید عمل کنیم و راهی را با عشق به آذربایجانمان تا دل کوه سهند طی کنیم،فصلی نو است و ما به امید تکرار حماسه ها یکبار دیگر مسافر سهند می شویم تا یاشاسین آذربایجان صدای دو سه ماهه ی خفته در گلویمان را دوباره فریاد بزنیم.

دو سه روزی بیشتر به دیدار نمانده است و قرار است در شبی با شکوه به احترام آذربایجان، یک بار دیگر تیراختور اش را همراهی کنیم و خوب می دانیم در تک تک صندلی هایش بایراق داران تیراختور به امید آنکه صندلی های کناریشان پر خواهد شد،نشسته اند.امید مان به هم دیگر است و باهم بودن، گرچه دشمنانمان می خواهند تنها باشیم و گسستنی.

ما خاطرات خوبی از اوایل فصل ها نداریم فصلی هایی که دشمنانمان مانع حضورمان در سهند شدند و نگذاشتند محبوبمان را خوب یاری دهیم از فدارسیون و دست پرورده های روسیاهشان و خود فروخته ها گرفته تا خودی های دوست نما در یک صف و ستون جنگی مقابل ما ایستادند تا شاید چند روزی با خیال راحت در خانه نشسته و به سکو های خالی که تصویری واضح از بی عدالتی ها و تفاوتی ها مسئولانمان بود، نگاه کنند.از کوچکترین فرصت ها در رسانه هایشان به بهترین شکل ممکن برای تخریب اتحاد و فرهنگمان استفاده کردند.زیبای هایمان را زشت،بی شماریمان را کم،شعارو زبانمان را پان،حق مان را نا حق خواندند.همواره نوشته هایشان را می خوانیم، همیشه و همیشه قلم هایشان بر علیه ما نوشته چرا که حضورمان معادلات سرخ آبی پایتخت را به هم زد، چرا که در مقابل بی عدالتی های فدراسیون سکوت نکردیم،عدالت راخواستیم،تبعیض را نخواستیم،حق را فریاد زدیم و افتخار کردیم که آذربایجانی هستیم و ستارخانی در برابر بی عدالتی ایستادیم.ما همچنان در راه خود همچون سهند استواریم و حمایت از محبوبمان تیراختور را برای خود وظیفه می پنداریم و وقتی در جمع عاشقان تیراختور قرار می گرفتیم می دانستیم تنها نیستیم و میلیونی هستیم .همان طور بارها ثابت کردیم و به حمایت از تیمی برخواستیم که سرزمینش آذربایجان به فرزندانش افتخار کرده،این بار هم عظمت تیراختور و هوادارانش را نشان خواهیم داد و اتحاد بی نظریمان را در سهند به رخ همگان خواهیم کشید و شبی به یاد ماندنی خواهیم داشت.

برای سردار،امانت دار!

مولا امیر المومنین می فرمایند «رأس مسلمانی امانتداری است»

گرچه در شأن و جایگاهی نیستیم که بتوانیم از مدیر باشگاه که چند روزی افتخار سکانداری کشتی عظیم تیراختور را بدست گرفته انتقاد کنیم و اعتراضاتمان را بنویسیم ولی دوست دارم به عنوان یک هوادار و جزئی از هواداران میلیونی تیراختور احساسم و نظرم را بگویم.آقای جعفری یقین داریم که بهتر از ما می دانی تیراختور برای مردم آذربایجان است وهرجا آذربایجانی هست حرفی از تیراختور هست و خواهد بود،تیراختور قسمتی از زندگی روزمره مردم آذربایجانی است و اگر بگوییم تیراختور امانت و حق الناس و حیثیت مردم در دست شماست بی ربط نگفته ایم،برای ما حیثیت و غرور تیم مهم تر از رتبه و جایگاه در جدول است،این همه جنجال و به سخره گرفتن احساسات هواداران در نقل و انتقالات برای چه بود؟ آیا نیازی بود که نام هایی همچون مظلومی و کریمی و …برده شود؟چرا باید دنبال کسانی باشید که بنا به هر دلیلی رانده شده و اخراجی از تیمشان بودند؟ مگر آذربایجان و تیراختور چیزی کم از پایتخت و تیمهایش دارد که بیت المال و بودجه وزارتی دریافت می کنند؟یا همیشه محکوم به تبعیض و تفاوت هستیم؟ما موافقم هزینه هایی میلیاردی نیستیم،نام های آنچنانی نیستیم بیشتر از ستارگان میلیاردی آنها به کیانی ها واسدی ها و هم تیمی های با غیرتشان ایمان داریم، سردار امروز دنبال ستارگان بومی هستیم و غافلیم از کوچه های آذربایجان که که نباید بودیم و نگشتیم،که بومی سازی کنیم.امیدواریم در راه خدمت به مردم آذربایجان و امانتشان تیراختور همیشه موفق باشید و صادقانه کار کنید.

برای عاشقان واقعی تیراختور

وقتی چیزی را دوست داریم حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می‌کنیم،با شنیدن اسمش احساس غرور می کنیم،هر چیزی را که متعلق به اوست را دوست داریم،برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنیم،نا خودآگاه برایش احترام خاصی قائل ایم.ما آذربایجان را دوست داریم با شندیدن صدایش ضربان قلبمان را حس می کنیم و با نامش احساس غرور می کنیم و برای آذربایجان احترام خاصی قائل ایم و تیراختور را می خواهیم چون متعلق به اذربایجان است.

جمعه ۳۰ تیرماه سال ۱۳۹۱سهند در قلب آذربایجان به فریاد یاشاسین آذربایجان فرزندانش افتخار خواهد کرد که برای آذربایجان بهشتی سرخ و برای حریفان جهنمی زرد می سازند.

یاشاسین آذربایجان

یاشاسین تیراختور

قیرمیزی تیراختور

tiraxturfc.com